طبقه بندی آموزه های اعتقادی در دوره های مختلف کلام اسلامی(3)
ب) دوره بندی کلام اسلامی و طبقه بندی آموزه های اعتقادی
درباره چگونگی دوره بندی کلام اسلامی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. پرداختن به این دوره بندی ها و کشف ملاک و شاخص های مورد نظر یک اندیه شور، نیازمند مجال دیگری است. به هرحال، این رده بندی ها براساس تغییرات محتوایی، روشی، مکانی، زمانی و مانند آن صورت گرفته است. آنچه در این نوشتار پذیرفته شده، چیزی است که به گونه ای میان این شاخص ها جمع کرده است؛ هم به روش توجه کرده، هم تغییرات محتوایی که به تبع تغییر روشی حاصل می شود، از دیده دور نمانده و هم در عین حال از عنصر زمان غفلت نشده است. (1) تلاش می شود ضمن بیان این دوره ها، تطوراتی که در طبقه بندی تعالیم دینی عرضه شده است، در منظر اهل نظر قرار گیرد. لازم به یادآوری است که در این نوشتار، موضوع عام بوده و مباحث به فرقه خاصی ناظر نیست، البته تلاش می شود که مباحث بر مدار تفکر برخاسته از مکتب اهل بیت (علیه السلام) سامان یابد.مرحله نخست: تأسیس کلام اسلامی
در دوره بندی های کلام اسلامی، نخستین مرحله، دوره شکل گیری تدریجی دانش کلام اسلامی بر اثر عوامل مختلف است. این مرحله، دوره های جزئی تر دارد که به صورت زنجیرهای به هم پیوسته در تکمیل آن ایفای نقش کرده اند.الف- دوره پایه گذاری اندیشه کلامی. در این دوره، مولفه های اندیشه کلامی فرقه های مختلف و از جمله شیعه به صورت تدریجی تبیین شده است.(2)
ب- دوره شکل گیری کلام نظری: در این مرحله، اندیشه های شیعه بر پایه بنیادهای مفهومی، به دست بزرگان اصحاب امام سجاد تا امام رضا (علیه السلام) بر محوریت و حضور فعال خود ائمه (علیه اسلام) تبیین و توجیه می شود. در فرقه های غیر شیعی، شاهد شکل گیری کلام معتزلی از یک سو، و سیره رهیافت مقبول اهل حدیث از سوی دیگر می باشیم. از دوران امام رضا (علیه السلام) به بعد، به دلیل فشار سیاسی و فکری علیه شیعه، نوعی واگرایی و فتوت در کلام شیعه آغاز می شود. در میان فرقه های غیر شیعی، گاهی اهل حدیث و گاه مکتب اعتزال بر صدر می نشیند و در کشاکش این نزاع های علمی و عملی، شاهد شکل گیری مکتب اشعری، ماتریدی و طحاوی در نواحی مختلف بلاد اسلامی هستیم. پس از یک دوره فترت، کلام اسلامی در بستر شیعی، تحول قابل توجهی می یابد که آن را وارد مرحله سوم می کند.
ج- دوره تدین منظومه کلامی شیعه: در این دوره، تلاش هایی در راستای تدوین منظومه اعتقادی شیعه به صورت فنی تر آغاز می شود؛ از یک سو محدثاتی همانند شیخ صدوق و دیگران با دسته بندی سخنان معصوم می کوشند معارف شیعی را معرفی کنند، از سوی دیگر نسل جدید متکلمان شیعه در بغداد و تفسیر حداقلی از معارف شیعه ظاهر می شود که بیشتر در چهره خاندان نوبختی تبلور یافته است. در همین دوره، نگرش های ژرف تری نیز شکل می گیرد و اندیشه ورانی، همانند شیخ مفید، سید مرتضی و دیگران رهیافت نوین و اعتدالی را عرضه می دارند. (3) در همین دوره طبقه بندی هایی از تعالیم اعتقادی نیز در کلام اسلامی پدید می آید. در اوایل شکل گیری رسمی دانش کلام، بیشتر مباحث به صورت مسئله های جداگانه که ربط و نسبت مشخصی با یکدیگر نداشتند، طرح می شد. معتزله از توحید، عدل، وعد و وعید، منزله بین المنزلین و امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آوردند و در نهایت، اصول خمسه فوق، به عنوان منشور اعتقادات مکتب اعتزال اعلام شد. در این طبقه بندی و ساختار، نبوت و امامت، ذیل بحث عدل قرار گرفته و مجموع مباحث کلامی سامان می یافت. (4)
اشاعره نیز از زمان اشعری تا دوره های متمادی، معمولاً مسئله محور بودند و طبقه بندی مدونی از مسائل کلامی نداشتند. نگاهی به آثار اشعری و اشعریان متقدم نشان می دهد که در آنها طبقه بندی مدونی از تعالیم دینی به طور عام و تعالیم اعتقادی به طور خاص وجود ندارد، بلکه طبقه بندی هایی در دوره های بعدی آغاز می شود که در پی خواهد آمد.
پیگیری این مسئله در اندیشه شیعی ضمن مشابهت ها، حکایت از تفاوت های جدی نیز دارد. نزد متکلمان نخستین، توحید و عدل دو رکن اساسی شمرده شده و نبوت وامامت، ادامه بحث توحید، و معاد ذیل بحث عدل قرار می گرفت. فارغ از طبقه بندی های کلامی که در بستر علم کلام به منصه ظهور رسیده، گاه دسته بندی از معارف دینی در مجموعه های روایی نیز صورت پذیرفته که حاکی از دقت نظر و عمق اندیشه گردآورندگان روایات بوده است.
محمد بن یعقوب کلینی، محدث شیعی (م 329 ق) کوشیده است ضمن گردآوری و تنظیم احادیث شیعی، طبقه بندی خاصی از تعالیم دینی و از جمله تعالیم اعتقادی نیز عرضه کند. وی از عناوین عام به عنوان کتاب یاد کرده و روایات را ذیل آن سامان داده است. کتاب العقل و الجهل، کتاب فضل العلم، کتاب التوحید، کتاب الحجه، کتاب الکفر و
الایمان، کتاب الدعا، کتاب فضل القرآن، کتاب العشره .. و کتاب الایمان و النذور و الکفارات. از کتاب الدعا یا کتاب الشعره تا نذور و کفارات به دلیل آنکه مربوط به آداب معاشرت و احکام فردی است، صرف نظر می کنیم. در بخش های نخست- چنان که ملاحظه می شود- نگرش کلینی در نوع خود یک طبقه بندی بی بدیل از مباحث اعتقادی، همراه با سیر منطقی پاسخ گویی به مباحث موجود می باشد. پس از مباحث معرفت شناختی، توحید ذکر شده و ذیل کتاب الحجه نیز نبوت و امامت بیان شده است. کفر و ایمان و شاخص های آن، که از مباحث مهم آن دوره به حساب می آید نیز مورد توجه قرار گرفته و به طور مستقل ذکر شده است.
در بستر اندیشه شیعی، همپای تطورات دانش کلام، طبقه بندی ها نیز متحول شده است. در النکت الاعتقادیه که منسوب به شیخ مفید است- اگر این انتساب درست باشد-، مفید نیز همانند نگاه اشاعره، مباحث را به صورت سوال و جواب و مسئله مسئله طرح کرده است. سید مرتضی در الذخیره و الملخص و شیخ طوسی در التمهید نیز به همین صورت مباحث را سامان داده اند. سید مرتضی در جمل العلم و العمل کوشیده است از معارف دینی، طبقه بندی ای ارائه دهد که در نوع خود یک آغاز به شمار می آید. وی مجموعه معارف دینی را تحت عنوان تکلیف های واجب آورده است: تکلیف های واجب و اعتقادی و تکلیف های واجب عملی، آنگاه ذیل واجبات اعتقادی، توحید و عدل را گنجانده است، همچنان که نبوت و امامت را به لحاظ ملاک ها، ذیل عدل شمرده، ولی تصریح می کند که آنها را مستقل از عنوان عدل مورد بحث قرار خواهد داد و در عمل چنین کرده است. ابوالصلاح حلبی شاگرد سید مرتضی، نیز طبقه بندی دیگری در کتاب الکافی (5) ارائه کرده است. به نظر وی راه شناخت تکلیف، عقل یا سمع است. در جایی که عقل می شناسد، یا به گونه ای است که عقل بر آن مفطور است، آن را ضروریات می نامد، یا اینکه با استدلال به آن می رسد که ذیل نظرات می گنجد. اما در جایی که سمع راه شناخت باشد، یا از طریق اخبار خداوند است که راه دستیابی به آن کلام توأم با معجزه می باشد و یا اینکه کلام خود به گونه ای است که بر صدق خود دلالت می کند (این بخش را کتاب می نامند). یا اینکه از طریق اخبار فرد صادق به آن می رسیم (که آن را سنت می نامد). وی در تقسیم بندی دیگری، تعالیم دینی را که از آن به تکالیف یاد می کند، به دو قسم ضروری ومکتسب
تقسیم می کند. تکلیف ضروری به دو قسم واجب و مندوب، و تکلیف مکتسب به شرعی و عقلی طبقه بندی می شود. ذیل مکتسب عقلی، توحید و عدل گنجانده شده و خود عدل، نبوت و امامت را نیز در بر می گیرد. مکتسب عقلی خود به عبادات، محرمات واحکام تقسیم بندی می شود. طبقه بندی های دیگری نیز در این زمینه عرضه شده، اما شاکله اصلی آن تفاوتی با گذشته ندارد.
مرحله دوم: اختلاف و رقابت کلام و فلسفه
در دوره های پایانی مرحله نخست، به دلیل عوامل مختلف، کلام اسلامی شاهد اخذ و اقتباس تدریجی دستگاه مفهومی و روش های فلسفی است. در این دوره، متکلمان ضمن تأکید بر عقاید مستقر در کلام متقدمان، با آرای فلسفی و عرفانی مستقر در جهان اسلام، با نگاه انتقادی مواجه می شوند. در این رفت وآمدها- چنان که اشاره شد- تمایلاتی به دستگاه های فلسفی و عرفانی مستقر نیز یافت می شود. نخست، نگرش منفی که نسبت به منطق وجود داشت از میان می رود، سپس برخی از قواعد و براهین فلسفی نیز وارد دانش کلام می شود. ابن خلدون در تحلیل سیر تحول علم کلام که عمدتاً به مکتب اشعری ناظر است، می گوید: پس از بنیان گذاری این رویکرد توسط اشعری، ابوبکر باقلانی این طریقه را تهذیب کرد و به وضع مقدمات عقلی.. پرداخت. وی قواعد منطقی را از لحاظ وجوب اعتقاد به آنها تابع عقاید ایمانی قرار داد، زیرا این ادله، بر عقاید مزبور متوقف است، و معتقد بود که بطلان دلیل، سبب بطلان مدلول می شود. به تدریج، علم منطق در میان مسلمانان انتشار یافت و مردم به خواندنش پرداختند و میان آن و علوم فلسفی تفاوت گذاشتند و گفته شد که منطق، معیار سنجش ادله است.از آن پس قواعد مقدماتی فن کلام مورد تأمل واقع شده و با بسیاری از آنها مخالفت کردند و چه بسا از براهینی سود جستند که مقتبس از فیلسوفان بود. در این فرایند، چون متکلمان علم کلام را با معیار منطق آزمودند، آن را به اصول منطقی باز گردانند، میان دلیل و مدلول در صحت و بطلان تفکیک کردند، از بطلان دلیل، بطلان مدلول را نتیجه نگرفتند، از این رو، چنین حکم کردند که بهره جستن از قواعد منطقی در تبیین تعالیم دینی و گزاره های کلامی معنی ندارد. نخستین کسی که در علم کلام بر این منهج و شیوه به تألیف پرداخت. غزالی بود. کار غزالی توسط دیگران پی گرفته شد و دانش کلام به مراحل بعدی منتقل شد که در آن، مرز میان فلسفه و کلام برداشته شده بود. (6)البته در این دوره، طبقه بندی خاصی از گزاره های کلامی به چشم نمی خورد؛ یا طبقه بندی های پیشین حضور دارد یا به شیوه مألوف و به صورت مسئله مسئله، مباحث پی گرفته می شود.
پی نوشت ها :
*دانش آموخته سطح چهار و دانشجوی مقطع دکتری کلام اسلامی جامعه المصطفی العالمیه.
دریافت: 89/2/13- پذیرش :89/5/25
nashreh@ qabas.net
1- این دوره بندی بر گرفته از دکتر حسن محمد شافعی در کتاب المدخل الی دراسه علم الکلام، صفحات 53- 129 و درس های استاد آقای دکتر محمد تقی سبحانی دام عزه در درس تاریخ تطور کلام شیعه جلسه دوم و سوم می باشد، حاصل تفیق این دوره بندی چیزی است که در منظر خواننده ارجمند قرار دارد. محمود شافعی مرحله نخست را مرحله شکل گیری، مرحله دوم را مرحله تدوین و ظهور فرق و مذاهب عنوان کرده است. مرحله سوم را مرحله تطور و اختلاط کلام با فلسفه نامیده و مرحله چهارم را دوره رکود و تقلید و مرحله پنجم را مرحله بازسازی و بازیابی هویت اسلامی نامیده است. در این نوشتار دو مرحله نخست مورد نظر شافعی را تلفیق کرده و یک مرحله قرار داده ایم: مرحله شکل گیری و ظهور فرق و مذاهب.
2- شافعی، همان، ص 53-70.
3- ر. ک: حس محمد الشافعی، المدخل الی دراسه علم الکلام، ص 107.
4- ر. ک: قاضی عبدالجبار، معتزلی، شرح اصول الخمسه، تعلیق امام احمد بن الحسین بن ابی هاشم.
5- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص 35 به بعد.
6- ابن خلدون، مقدمه، ص 946.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}